طلاق عاطفی | جدایی زیر یک سقف

سلام . من اکرم رحیمی مشاور زوج درمانگر، روانشناس و مدیر مرکز مشاوره خانه مهر هستم. در این مطلب می خواهم در مورد طلاق عاطفی کمی حرف بزنم.

به نظر من بدترین نوع مرگ تنهاییه و حالا فکر کنید این تنهایی گاهی کنار یک آدم اتفاق بیفتد. بله درست متوجه شدید. می خوام براتون در مورد تنهایی توی رابطه حرف بزنم. همون چیزی که شاید بارها با عنوان طلاق عاطفی میان زوجین مطالبی ازش خونده باشین. متاسفانه طلاق عاطفی در جایی ثبت نمی شه و نمود عینی مشخصی نداره به همین دلیل آدم ها متوجه اون نمی شن. معمولا علت طلاق عاطفی در خانواده ها می تونه موارد مختلفی مانند مسائل سنتی، باور های نادرست زوجین از هم باشد. نگرش های منفی جامعه نسبت به زنان مطلقه، ترس و نگرانی از تنهایی، ترس از دست دادن فرزندان یا ناتوانی در تامین نیازهای زندگی در نهایت کار را به جایی می رساند که زوجین مجبور به زندگی در زیر یک سقف می شوند.

خوب قطعا در این شرایط افراد انزوا رو انتخاب می کنند و افراد در این شرایط فقط به علت مباحث اجتماعی، خانوادگی و فرهنگی به زندگی ادامه می دهند. این زوجها متاسفانه از وجود هم بی خبرند و این قطع روابط عاطفی عوامل پنهان و ناگفته های زیادی دارد.

در طلاق عاطفی دو نفر به صورت فیزیکی از هم جدا نمی شوند و در کنار هم زندگی می کنند. طلاق عاطفی می تونه یک طرفه یا دو طرفه صورت بگیره و ممکنه در طول یک بازه زمانی رخ بدهد. دو طرف به مرور متوجه می شوند که اون کشش، علاقه و عاطفه مثبتی که بین اونها برقرار بوده از بین رفته است.

عوامل طلاق عاطفی می تونه موارد زیادی باشه . مثلا درک نشدن، اشتغال زیاد و بی توجهی به نیازها و خواسته های طرف مقابل می تونه از دلایل طلاق عاطفی باشه. باید گفت محیط استرس زای زندگی هم می تونه باعث تشدید این طلاق عاطفی بشه.

در ادامه در مورد مرگ عاطفی در خانواده، مراحل این مرگ عاطفی و روش های پیشگیری از آن توضیحاتی ارایه خواهیم داد.

وقتی خبر جدایی دو نفر را می شنوید مسلما شوکه می شوید ولی این مساله یه نکته داره.شما از مرگ عاطفی زندگی زناشویی اون ها مطلع نبودین. مرگ عاطفی زندگی زناشویی 4 مرحله داره :

  1. مخالفت

در هر نوع رابطه انسانی همیشه درجه ای از مخالفت وجود دارد و مسلما در زندگی زوجین تضادهای فکری و رفتاری، جزئی طبیعی از روابط میان فردی می باشد. اما مخالفت می تواند درجات مختلفی داشته باشد؛ مخالفت پنهان در برابر مخالفت آشکار.  اگر مخالفت های کوچک خود را بیان نکنید و با توجه به تعداد موارد پیش آمده ، از خیر مطرح کردن آنها بگذرید ، این مخالفت های کوچک جمع شده و کم کم به علامت هشداردهنده بعدی یعنی رنجش تبدیل می شوند. خجالت گاها باعث می شه یه سری مسائل و مباحث بین زوجین مطرح نشه و این موارد جمع شن. کمکم این مخالفت های جمع شده باعث می شه زوجین به مرحله بعد یعنی رنجش و عصبانیت وارد شن.

  1. رنجش و عصبانیت

خشم و دلخوری در واقع نوعی از مخالفت‌های شدیدتر هستن که به مرور زمان جمع می‌شن و به یک حس تنفر موقتی تبدیل می‌شن. وقتی که این احساسات به وجود میاد، شما شروع به سرزنش کردن طرف مقابل می‌کنید و او هم به همین شکل واکنش نشون می‌ده و ممکنه به شما حمله کنه. جالب اینجاست که خیلی وقت‌ها دعواها به خاطر موضوعات کوچیک و بی‌اهمیت شروع می‌شن، در حالی که ریشه اصلی مشکل ممکنه در جای دیگه‌ای باشه. اگر این خشم و دلخوری‌ها مدام تکرار بشن، شما به عنوان کسی که می‌خواد جلوی این احساسات رو بگیره، با انباشته شدن این انرژی منفی درون خودتون، به مرحله بعدی می‌رید.

  1. عدم پذیرش یا طرد

بعد از یک دعوای بزرگ، ممکنه در رو به هم بکوبید و از خونه بیرون برید، در حالی که احساس یأس و پوچی تمام وجودتون رو گرفته. شما از دعوا خسته‌اید و به دنبال آرامش هستید، اما در واقع دارید از همسرتون فرار می‌کنید. این مرحله ممکنه حتی در خود خونه هم اتفاق بیفته. شما زیر یک سقف هستید، اما به همدیگه بی‌توجهی می‌کنید و عملاً همدیگه رو از زندگی‌تون حذف می‌کنید. این حالت می‌تونه از چند ساعت تا چند هفته طول بکشه و در واقع، بیشتر جدایی‌ها و طلاق‌ها در این مرحله شکل می‌گیره. این دوره، بحرانی‌ترین زمان اختلافات هست و در واقع آخرین تلاش‌های عاطفی شما برای حفظ زندگی مشترکتونه. در این حالت، فشار روحی به حدی می‌رسه که فرد به دنبال فضایی تازه و آرام می‌گرده و از زندگی زناشویی‌اش عقب‌نشینی می‌کنه، در حالی که پیوندهای عاطفی‌اش در حال فروپاشی هستن. اما این طرد و عدم پذیرش ممکنه به یک مشکل لاینحل تبدیل بشه و با تکرار، شما رو به مرحله نهایی جدایی عاطفی برسونه.

  1. سرکوب

شما در گوشه‌ای از یک رستوران نشسته‌اید و به زندگی‌تان فکر می‌کنید. به زحماتی که برای زندگی مشترکتان کشیده‌اید و لحظات شیرین آن فکر می‌کنید. در این لحظه، شما نمی‌خواهید در نظر دیگران آدم شکست‌خورده‌ای به نظر برسید، بنابراین تصمیم می‌گیرید که همه چیز را نجات دهید. اما در این پروسه، احساسات منفی‌تان را سرکوب می‌کنید تا آبرویتان حفظ شود. به خودتان می‌گویید: “دیگه ارزش جنگیدن نداره، بگذار همه چیز فراموش بشه.” این سرکوب باعث می‌شود که احساسات منفی‌تان را حس نکنید، اما در عوض، احساسات مثبتتان هم از بین می‌روند. شما از نظر عاطفی فلج می‌شوید و زندگی‌تان به یک نمایش بی‌احساس و کسالت‌آور تبدیل می‌شود. در این حالت، شما با یک ماسک از لبخندها و رفتارهای ساختگی به زندگی ادامه می‌دهید و شور و نشاط قبلی‌تان را از دست می‌دهید. زندگی‌تان قابل پیش‌بینی و خسته‌کننده می‌شود و احساس خستگی مزمن به سراغتان می‌آید.

ازدواج خوب الگوی خاصی ندارد. ازدواج زمانی موفق هست که طرف مقابل شما هم به اندازه شما برای موفقیت در ازدواجش تلاش می کنه. بیشتر ما دنبال افرادی با ویژگی های خاص و عالی هستند. این رفتار به خودی خود خوب است ولی ما بیشتر باید دنبال یک سری ویژگی های بنیادی در همسر ایندمون و ایجاد آنها در خودمون باشیم. ویژگی های بنیادی که می تونه یک رابطه خوب را تضمین کند:

 

اولین ویژگی رابطه خوب، خود بودن است. در زندگی مشترک زن و شوهر باید هر دو خود باشند و از ثبات احساسی و عاطفی برخوردار باشند. گاهی افراد قبل از اینکه خود را بشناسند، ازدواج می کنند و فکر می کنند می توانند هر جا لازم شد خود را تغییر دهند. واقعیت این است که اگر کسی نیازهای خود را نشناسد نمی تواند یک ازدواج موفق داشته باشد و اگر شخصی شناخت مناسبی نسبت به خود نداشته باشد نمی تواند زندگی صمیمانه ای داشته باشد.

دومین ویژگی خود را دوست داشتن است.وقتی خودتون را دوست نداشته باشید، نمی توانید دیگری را دوست داشته باشید.شما وقتی که خودتون رو بیشتر دوست داشته باشید می تونین دیگرون رو هم بیشتر دوست داشته باشین.

سومین ویژگی صداقت هست. صداقت و قابل اعتماد بودن از فردی ترین اجزای یک رابطه سالم است. یک همسر صادق، هیچ بخشی از زندگی خود را از همسرش پنهان نمی کند. شما قطعا به یک همسر صادق بیشتر اعتماد می کنید.

اخرین مورد اعتماد به نفس بالا می باشد. کسی که اعتماد به نفس پایینی دارد عشق می ورزد تا احساس خوبی به خودش داشته باشد اما کسانی که اعتماد به نفس بالایی دارند چون احساس خوبی به خود دارند، عشق می ورزند. شما هر چه قدر خودتون را بیشتر دوست داشته باشید کمتر اجازه می دهید نسبت به شما بدرفتاری شود.

این یک واقعیت است که باید بدان توجه کنید : قربانی ها برای ازدواج مناسب نیستند پس خودتون باشید، خودتون را دوست داشته باشید. صادق باشید و روی اعتماد به نفستان کار کنید.

 

مقالات مشابه

تگ‌های پست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مشاوره آنلاین رایگان
تماس با ما