یکی دیگر از سوالات پر تکرار در حیطه مشاوره کودک یعنی حمایت بیش از حد از کودکان را توسط یکی از بهترین مشاوران کودک (خانم رعنا قاسمی ) پاسخ می دهیم همراه ما باشید تا میزان حمایت مثبت و سالم را کشف کنید.
گزیده ای از پاسخ ها و سخنان خانم دکتر رعنا قاسمی ( روانشناس و مشاوره کودک )
روزی مادری که یک فرزند دختر داشت به من گفت: ((فکر می کنم با رفتارم، آموزش اشتباهی به فرزندم داده ام)). او در ادامه گفت: ((دختر من به انضباط شخصی اعتقادی ندارد و همیشه اتاقش به هم ریخته و نا مرتب است.
من مدام در مورد نظم و تمیز کردن اتاقش به او تذکر می دهم و در نهایت که بارها و بارها با اهمیت قائل نشدن او به انتظاراتی که دارم، مواجه می شوم، خودم به ناچار، به وضعیت اتاقش سر و سامان داده و آن را مرتب می کنم.
این بی توجهی او به شدت مرا آزار می دهد. ممکن است من را راهنمایی کنید که چرا دخترم اینقدر نسبت به خواسته های من و وظایفی که بر عهده دارد بی تفاوت است؟
این جا بود که من با خونسردی در پاسخ به سوال این مادر گفتم: ((چرا باید این کار را بکند، در حالی که همیشه بعد از چندین بار یادآوری، خودت آن را انجام می دهی ؟
جهت اطلاع از سایر مقالات در زمینه ی تربیت کودک و یا خدمات دیگر مشاوره کودک خانه ی مهر می توانید مقالات زیر را مطالعه بفرمایید .
مشاوره کودک آنلاین و افزایش خلاقیت در کودکان
روانشناس تلفنی کودک خوب در تهران و درمان چاقی کودکان
درمان پرخاشگری در کودکان ۵ ساله توسط روانشناس کودک
والدین مشوق و حمایت گر را بشناسید
والدین ناتوان، فرزندانشان را از دردسر و گرفتار شدن در مشکلات نجات داده و مسئولیت وظایف آن ها را بر عهده می گیرند.
اکثر پدر و مادر ها می خواهند به فرزندانشان نشان دهند که مشوق و حامی آن ها هستند
اما بسیار پیش می آید که این احساس ارزشمند حمایت و دلگرمی، تبدیل به رفتاری اشتباه از جانب آن ها شده و اقدام به حمایت بدون تدبیر از فرزندان خود می کنند و به این ترتیب، رویکرد نادرست آن ها به مساله تربیت، مانعی خواهد شد بر سر راه شکل گیری شخصیتی مستقل و مسئولیت پذیر در فرزندشان.
مثالی دیگر از حمایتگری:
وقتی یکی از شاگردانم در دبیرستان به دلیل بد رفتاری با معلمانش مورد توبیخ جدی قرار گرفت، مادرش فردای آن روز وارد دفتر مدرسه شد و با صدای بلند و حالتی به شدت سرزش گرانه، معاون توبیخ کننده را خطاب قرار داد.
قطعا این مادر به قصد حمایت از فرزندش و به نمایش گذاشتن خودش به عنوان مادری که همیشه در کنار فرزندش هست و از او در برابر مسائل و مشکلات حمایت می کند، دست به انتخاب این رفتار در مواجهه با اتفاق پیش آمده زد، بدون این که به ثمره تربیتی این عملکرد بر روی فرزندش توجه داشته باشد.
حقیقت این است که والدین با تدبیر و آگاه نیز فرزندانشان را حمایت می کنند اما در عین حال اجازه می دهند آن ها با عواقب طبیعی اعمالشان روبرو شده و مسئولیت آن را بر عهده بگیرند.
پای امنیت وسط باشد حمایتگر می شویم…
البته وقتی پای امنیت در میان است، مانند زمانی که یک بچه پنج ساله در زمین بازی پارک فرزند چهار ساله ما را کتک می زند، طبیعی است که وارد عمل شویم و از او حمایت و مراقبت کنیم
اما وقتی نوجوان دوازده ساله ما انجام پروژه درسی خود را تا مهلت نهایی ارائه به تاخیر می اندازد، والدین آگاه، برای نجات او از این مخمصه کاری نمی کنند و اجازه می دهند با نتیجه نا امید کننده آن مواجه شود.
پدر و مادری که گام در مسیر تربیت صحیح می گذارند، به مرور متوجه می شوند که چه زمانی باید عقب بایستند، دخالت نکنند و به فرزندشان اجازه دهند که اشتباه کند، مشکلش را حل کند و یا با مساله ای در حد و اندازه خودش دست و پنجه نرم کند.
والدین تاثیر گذار و آگاه می دانند که مواجه شدن با شکست، قسمتی مهم در فرآیند رشد فرزندشان است پس به آن ها فرصت تجربه شکست را می دهند.
بسیاری از پدر و مادر ها به شیوه ای اشتباه اقدام به مراقبت از فرزندانشان می کنند
این سبک فرزند پروری، به دلایل متعدد از جانب والدین انتخاب می شود. اما می توان با پرسیدن یک سؤال ساده، روی راه حل این اشتباه تربیتی، تمرکز کرد: ((چه طور می توانم راهی پیدا کنم که در عین حمایت از فرزندم، او را مسئولیت پذیر تربیت کنم)).
یک روش مطمئن برای رها شدن از درد سر این مساله، این است که والدین مراقب باشند که هیچ گونه بهانه ای را از فرزند خود برای فرار از مسئولیت قبول نکنند زیرا هر بار که ما بهانه های فرزندانمان را می پذیریم، این باور را در آن ها شکل می دهیم
که نقش قربانی را بازی کنند و در مسائلی که با آن مواجه می شوند، دیگران را مقصر بدانند و به این ترتیب، آن ها در آینده تبدیل به بزرگ سالانی خواهند شد که مسئولیت پذیر نبوده و قادر به پذیرش عواقب مسائل مربوط به خود نیستند.
چرخه حمایت بیش از حد را متوقف کنید
وظیفه والدین این است که چرخه ناسالم حمایت بیش از اندازه را متوقف کرده و به فرزندشان اجازه دهند به صورت مستقل با مشکلات خود مواجه شود.
واقعیت این است که پدر ومادری که اساس شیوه تربیتی خود را بر آگاهی وشناخت قرار داده اند، به فرزندانشان فرصت شکست می دهند و سپر بلای آن ها نمی شوند و به این ترتیب برای آن ها فرصت رشد سالم را فراهم کرده و دنیای روان شناختی آن ها را با امنیتی مسئولانه رقم می زنند.